سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به عمار پسر یاسر فرمود ، چون گفتگوى او را با مغیره پسر شعبه شنود . ] عمار او را واگذار ، چه او چیزى از دین بر نگرفته جز آنچه آدمى را به دنیا نزدیک کردن تواند ، و به عمد خود را به شبهه‏ها در افکنده تا آن را عذرخواه خطاهاى خود گرداند . [نهج البلاغه]
 

 
   

تو به من خندیدی - از همه چی
 
خانه | ارتباط مدیریت |بازدید امروز:314
 

چراغ :: 83/10/8::  1:8 عصر

تو به من خندیدی
و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه ی همسایه
سیب را دزدیدم

باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلوده به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک

تو رفتی
تو رفتی و هنوز

سالهاست در گوش من آرام آرام
خش خش گامهای تو تکرار کنان
میدهد آزارم ومن اندیشه کنان
غرق این پندارم که چرا
خانه ی کوچک ما سیب نداشت

موضوعات یادداشت

::موضوعات وبلاگ::
::تعداد کل بازدیدها::

17171

::آشنایی بیشتر::

درباره صاحب وبلاگ

::جستجوی وبلاگ::
 :جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

::لوگوی من::
تو به من خندیدی - از همه چی
::لوگوی دوستان::
::لینک دوستان::
::آوای آشنا::
::صدای خودم::
::اشتراک::
 
::وضعیت من در یاهو::
::آرشیو::
::طراح قالب::